دفتر : اشعار آیینی سرخ
تاریخ ایجاد : 22/1/1399 - 13:6
ویرایش : 24/1/1399 - 23:25
ویرایش : 24/1/1399 - 23:25
ویرایش : 24/1/1399 - 23:25
یار آمده
از خانه برون تاخته تا کوی حبیبش
شاید شود آرامتر از روی طبیبش
زنجیر دل از غصه دوری شده پاره
بر گیر از این آتش دل یک دو لهیبش
تا آمدنش صبر دل از دست رمیده
گویا که صبوری شده دامی ز رقیبش
در خانه چرایی دل بیچاره غیبت
او غایب و حاضر شده تو وهم مهیبش
پرواز کن ای دل که هوا دار بگردی
شاید که نصیبت شود آن پاره سیبش
ما بر در ارباب وجودیم که آید
از عالم و آدم ببرد درد نهیبش
این خانه نه از ما که همان خانه عشقش
با این همه گلواژه عشقی که نصیبش
در خانه نگنجد دل عالم که غریقش
یا ر آمده در کوفته با حال غریبش
ما منتظران آمده تا پای قیامش
یاران همه آماده ی دیدار قریبش
دل خون بزن چاره دل را به سرت ، رفت
آن صبر و قرار از پی دلدار شکیبش
آماد ه پیکار شو از بهر دفاعش
آماده شده لشگر بی باک و عجیبش
یا رب مدد از همت والای بلندان
با قدرت ایمان بده این شور ادیبش
تا یار نبیند ز خرابات کجاییم
در شهر منور شده از روی نجیبش
کوفی که نداریم دراین شهر پرازعشق
دریاب برون دشمن پر مکر و فریبش
............................................
سرایش نیمه شعبان 1399
وهم مهیبش : ارغوان