دفتر : سروده های ابراهیم نصراللهی
تاریخ ایجاد : 14/12/1398 - 10:10
آتش وصل
چونکه وصلش زده آتش به دلی زار امشب
ای خدا موکب خورشید نگهدار امشب
تا زنم باده شبگیر وبه مستی گیرم
دامن پیر خرابات دگر بار امشب
در محاق است خدایا مه تو نیمه شب
چو مهی نو شده در خانه پدیدار امشب
برو ای زاهد وبر ما نظری دیگر کن
شب وصلست زما بگذر وبگذار امشب
راحت جان طلبم گوشه دنجی بروم
تا که در پرده کنم کار به یکبار امشب
ناصحم گفت که در پرده نماند کاری
مگر اندر پس یک خرقه ودستار امشب
یارب این دام تقدس به کناری بگذار
همچو ابلیس شدم زاهد ودین دار امشب
عاشقان در پس این پرده که رازیست نهان
فاش می گویم وخود می کنم انکار امشب
آنچه دادی به من از نوش لبت پس ندهم
ترسم این مشت نیاید پی خروار امشب