دفتر : غزل
تاریخ ایجاد : 10/11/1397 - 20:13
یک گور کم دارد
این زن که می بینی "فقط یک گور کم دارد"
جشن سکوت مرگ، رقص نور کم دارد
دارد تپش های دلم از ضرب می افتد
آواز قانون دلم یک شور کم دارد
دست هنرمند رفوگر خوب می داند
این کهنه قالی وصله ای ناجور کم دارد
شاید که با مستی فراموشت کنم شاید
مضمون اشعارم کمی انگور کم دارد
چیزی نمانده از منِ مغرور بعد از تو
این تن که می بینی فقط یک گور کم دارد