علي مظفر
عمو رجب
درود
تقديم به يوسف صيرتي كه بوسه جنگ صورتش را نوازشي عالي داد.
عمو رجب خونه نو مبارك
تو هم شدي قاطي داو مبارك
تويِ گوش خدا چي خوندي اي مرد
از دوستا افتادي جلو... مبارك
عمو حال و هواي بهشت چطوره
بگو عمو خداي بهشت چطوره
خوب و بد اونجا شلم شوربا نيس
فونداسيون، بناي بهشت چطوره
عمو ببخش مردي خبر دار شديم
مرده تو ما ديديم و بيدار شديم
ما رو ببخش مرده پرستيم همه
زنده كشيم عاشق مردار شدم
عمو تو اونجا همت و مي بيني
كنار باكري يه دم مي شيني
انتخابات مرده ها چطوره
سانديس ميدن اونجا با سيب زميني
شعر و شعار سر كليد مليد هست
وعده خالي ميشنوي نويد هست
خبرنگار قفل زبونش بازه
تدبيري هست به گفته ها اميد هست
جرات داره ادم بخنده اونجا
رنگ و رياي بورس، چنده اونجا
پينه دست اونجا خريدار داره
پينه پيشوني برنده اونجا ؟
بگو خدامونو محبت كنه
با آدماش بشينه صحبت كنه
نمي تونه به راه راست بياره
اينا رو؛ في الفوري قيامت كنه
راستي عمو خدا يه نامه نوشت
شده تو جنگ صورت خوشگلت زشت
براي محشرت گرفتي نامه
از توي بنياد شهيد بهشت
يه صورت توپ و بحال بگيري
يه ويلايي توي شمال بگيري
براي همسر هميشه شيرت
END وفات صدتا مدال بگيري
اسب غرور جنگ و عالي تاختي
دشمن دين و دلت و شناختي
برنده سرخ و سفيد و سبزم
سر وطن هرچي كه داشتي باختي
صورت ماهتو به جنگ سپردي
خونه نشين شدي و غصه خوردي
قصه فيش و ميش و گرگ آز و
خوش به حالت عمو رجب كه مردي
عمو رجب خونه نو مبارك
تو هم شدي قاطي داو مبارك
تويِ گوش خدا چي خوندي اي مرد
از دوستا افتادي جلو... مبارك
گريت ويكتور:
جنگ مي آيد و مي رود و مردمي را در خانه مي نشاند تا گروهي بر شانه هاي آنها بهشت دنيايشان را بسازند.
بدرود
