بیوگرافی
جانبازبازنشسته ی نیروی انتظامی کاردان برق و الکترونیک این جانب رضاعلی بهرامی رشید درتاریخ ۳/۳/۱۳۳۲در شهرستان قروه ازتوابع استان همدان دریک خانوادهی کشاورز دیده به جهان گشودم هنوز به سن دوسال نرسیده بودم که پدر بزرگوارم را از دست دادهو به سرپرستی مادر دلسوز و مهربانم کم کم به سن هفت سالگی رسیدم مادرم مرا در دبستان بدر قروه نام نویسی کرد برای اینکه از بقیه عقب نمانم در تابستانها به مکتب می فرستاد. خواندن قرآن و کتابهای دینی ،گلستان وبوستان دخیل و قمری وکتابهای ترکی ووو ..خواندم وامّا بهعلت تنگدستی و نبودن امکانات مالی (ترک نمود این"صدف" بی کلاه )مکتب وهم مدرسه را بین راه) به ناچار مکتب ومدرسه را ترک نموده و عازم تهران شدم و درجای مناسب مشغول کار شدم شبانه ادامه ی تحصیل داده و با هزاران رنج و مشقت توانستم از دبیرستان ذوقی دیپلم دریافت نمایم پس از اخذ کاردان فنی در رسته ی برق و الکتریک از دانشسرای بهبهانی ...وبعدازمدتیدرنیروی انتظامی در قسمت برق والکترونیک به استخدام نیرو درآمدم ودرجنگ نابرابر تحمیلی در اوایل جنگ عازم خرمشهرشدم وپس ازچند مدتجنگوگریزودرگیری ازطرف دشمنبعثی مورد اثابت چهارتیر مستقیمقرارگرفته و به سختی ازناحیه ی شکم شانه و ران زخمی شدم پس ازچندینسال بهبودی نسبی پیداکرده واز آن به بعدسُرودن شعر را آغازکردم ولیبرایمخارجزندگی؛ناچارشدمکارکنموکمبودزندگیمراکهبهعلتمجروحشدنمعقبافتادهبودباتلاشوکوششجبرانکنماینآخرینشعرمبودکهبعداز.سُرودناینشعر/صدفبهبالملایکنشستنآساننیست/مگرزریشهزنیقیدزندگانیرا/تاچندسالپیشکهدوبارهشروعکردمبهسُرودنشعر. تاکنون؛شعربسیاری به زبانهای"فارسی" و"ترکی" سُرودهام و اما آثار به چاپ رسیده ام(نغمه های کبود ودود آلود) در قالب غزل چهارصد و سی و هفت صفحه... و (رقص باران در عطش جالیز) مجموعه اشعاری تازه به چاپ رسیده شامل چهارصد و هفتاد و هفت صفحه ودرآخرسومین اثربه.چاپ رسیدهیترکی بهعنوان (شعریمینقیمتیبیرعالمدی) دریکصدوسیوهشتصفحهمیباشد... وهمچنینچهارمیناثراینجانب. دو بیتیها وتک بیتهاوغزلیات بهعنوان(سایهدرسایهامغزلچرخید) بهاهتمامنشرگلبارانبهچاپرسیده... ۱-نغمههایکبودودودآلود... ۲-رقصباراندرعطشجالیز... ۳-شعریمینقیمتیبیرعالمدی... ۴-سایهدرسایهامغزلچرخید...
بیوگرافی
جانبازبازنشسته ی نیروی انتظامی کاردان برق و الکترونیک این جانب رضاعلی بهرامی رشید درتاریخ ۳/۳/۱۳۳۲در شهرستان قروه ازتوابع استان همدان دریک خانوادهی کشاورز دیده به جهان گشودم هنوز به سن دوسال نرسیده بودم که پدر بزرگوارم را از دست دادهو به سرپرستی مادر دلسوز و مهربانم کم کم به سن هفت سالگی رسیدم مادرم مرا در دبستان بدر قروه نام نویسی کرد برای اینکه از بقیه عقب نمانم در تابستانها به مکتب می فرستاد. خواندن قرآن و کتابهای دینی ،گلستان وبوستان دخیل و قمری وکتابهای ترکی ووو ..خواندم وامّا بهعلت تنگدستی و نبودن امکانات مالی (ترک نمود این"صدف" بی کلاه )مکتب وهم مدرسه را بین راه) به ناچار مکتب ومدرسه را ترک نموده و عازم تهران شدم و درجای مناسب مشغول کار شدم شبانه ادامه ی تحصیل داده و با هزاران رنج و مشقت توانستم از دبیرستان ذوقی دیپلم دریافت نمایم پس از اخذ کاردان فنی در رسته ی برق و الکتریک از دانشسرای بهبهانی ...وبعدازمدتیدرنیروی انتظامی در قسمت برق والکترونیک به استخدام نیرو درآمدم ودرجنگ نابرابر تحمیلی در اوایل جنگ عازم خرمشهرشدم وپس ازچند مدتجنگوگریزودرگیری ازطرف دشمنبعثی مورد اثابت چهارتیر مستقیمقرارگرفته و به سختی ازناحیه ی شکم شانه و ران زخمی شدم پس ازچندینسال بهبودی نسبی پیداکرده واز آن به بعدسُرودن شعر را آغازکردم ولیبرایمخارجزندگی؛ناچارشدمکارکنموکمبودزندگیمراکهبهعلتمجروحشدنمعقبافتادهبودباتلاشوکوششجبرانکنماینآخرینشعرمبودکهبعداز.سُرودناینشعر/صدفبهبالملایکنشستنآساننیست/مگرزریشهزنیقیدزندگانیرا/تاچندسالپیشکهدوبارهشروعکردمبهسُرودنشعر. تاکنون؛شعربسیاری به زبانهای"فارسی" و"ترکی" سُرودهام و اما آثار به چاپ رسیده ام(نغمه های کبود ودود آلود) در قالب غزل چهارصد و سی و هفت صفحه... و (رقص باران در عطش جالیز) مجموعه اشعاری تازه به چاپ رسیده شامل چهارصد و هفتاد و هفت صفحه ودرآخرسومین اثربه.چاپ رسیدهیترکی بهعنوان (شعریمینقیمتیبیرعالمدی) دریکصدوسیوهشتصفحهمیباشد... وهمچنینچهارمیناثراینجانب. دو بیتیها وتک بیتهاوغزلیات بهعنوان(سایهدرسایهامغزلچرخید) بهاهتمامنشرگلبارانبهچاپرسیده... ۱-نغمههایکبودودودآلود... ۲-رقصباراندرعطشجالیز... ۳-شعریمینقیمتیبیرعالمدی... ۴-سایهدرسایهامغزلچرخید...
کد مطلب | عنوان | تعداد بازدید | تعداد علاقه مندی |
---|
کد مطلب | عنوان | تعداد بازدید | تعداد علاقه مندی |
---|
عنوان | متن نظر | تاریخ درج نظر | تعداد بازدید |
---|
ردیف | نام دفتر | تعداد آثار | مدیریت |
---|
ردیف | کد اثر | عنوان اثر | تاریخ انتشار | مدیریت |
---|
ردیف | نام دفتر | تعداد آثار | مدیریت |
---|
ردیف | کد اثر | عنوان اثر | تاریخ انتشار | مدیریت |
---|
درباره ما
هم سرایی(اقتراح) نوعی سخن منظوم ِ مبتنی برمشارکتِ ذوق ها وقریحه ها حولِ یک اندیشه یا خیال شاعرانه است که ازسوی یک تن پیشنهادمی شود وبه فعالیتِ خلّاقانه ی جمعی می انجامد.به سخنی دیگر،این شیوه سخن، سُرایشی جمعی وهم خیالیِ گروهی با درونمایه ومضمونی یگانه است.